سلام.
چند وقته نمیدونم باید بیام چی بگم اصن.
شایدم بدونماااااااااااااااااااااا
اما حسش نمیاد
البته دو هفته بود که امتحان داشتیم منم از بس میخوندم دیگه وقت نت رو نداشتم
اما با فائزه و مهسا قول داده بودیم امتحانا که تموم شد تا یه هفته درس نخونیم
اینه که الآن در خدمت شمام
آهنگ وبمو دوس دارم.
قبلیه رو هم دوست داشتمااااااااا اما چون همش مدرسمون این آهنگو میذاشت دلمو زد
الآنم که محرمه همش نوحه میذارن واسمون.
ایستگاه صلواتیمون از همه باحالتر.
اول صبحم ما رو میفرستن نمازخونه برای زیارت عاشورا.
خلاصه درگیریم.
یه دبیر ادبیات داریم داغون.
همه جاش عملیه.
بچه های کلاسای دیگه میگفتن ما فقط جلسه اول دیدیمش که یه دبیره ادبیاته بعد اونم کلا ندیدیمش
اما از شانس ما هرجلسه میاد.
دبیر دینی هم که کلا مخ نذاشته واسم.
اگه بخواد همینجوری پیش بره فک کنم کافر بشم.
به جان خودم
معاونمون همه ی کلاسارو گروه بندی کرده و یه دفترم داده دستشون که مثلا فعالیت های گروهیشونو بنویسن.
ما هم که نصف کتابکارا و کاربرگامونو حل نمیکنیم میایم تو مدرسه مینویسیم.
منم همشونو به عنوان فعالیت گروهی مینویسم تو دفتر و عین یه سرگروه نمونه چهارشنبه ها تحویلش میدم.
همین روزاست که به عنوان فعال ترین گروه مدرسه شناخته بشیم.
..
بقیشو بعدا میگم.
فعلا بای
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 46
بازدید هفته : 274
بازدید ماه : 814
بازدید کل : 271724
تعداد مطالب : 407
تعداد نظرات : 1084
تعداد آنلاین : 1
** *** ** * *
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دفتر خاطرات
جوجو و
آدرس
jujuo.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.